داداش رضا تولدت مبارک
داداش رضا تولدت مبارک
داداش خوبم ازت ممنونم از زمانی که فهمیدی من وجود دارم بسیار خوشحال شدی
داداش خوبم ازت مشکرم بابت تمام همراهی هایی که داشتی از ابندای وجودم تا به اکنون
داداش نازنینم ازت مشکرم وقتی مامان حالش بود و من باعث این حالت های جسمانی اش می شدم
تو درک میکردی و به اون دلداری میدادی
وقتی بابا نبود بخاطر موقعیت شغلی اش تو درکنار مامان بودی و برای او به نحو احسن کار انجام میدادی
چون می دونستی با وجود من نمی تونه خیلی کارها رو انجام بده و ناتوان شده
داداش خوبم ازت مشکرم وقتی که مامان ساعت کاری اش زیاد شده بود و خسته می اومد خونه
با تمام بچگی و با تمام خستگی که خودت داشتی و از مدرسه می اومدی از من مواظبت میکردی
تا مامان استراحت کنه
داداش خوبم ازت ممنونم زمانی که من کودکی چند روزه بودم و شبها بیدار میشدم توهم ، همپای مامان
پا میشدی و ازمن نگهداری میکردی
داداشم خوبم ازت مشکرم بخاطر اینکه خیلی وقتها با وجودی اینکه درس داشتی بامن همبازی میشدی
داداشم خوبم ازت ممنونم بخاطر اینکه وقتی من مریض میشم تو ناراحت میشی و هرکاری انجام میدی تا
من زودتر خوب بشم
داداش خوبم ازت مشکرم بخاطر اینکه با تمام وجود من رو دوست داری
داداش مهربونم ازت ممنونم بخاطر اینکه تمام شیطنت های من ( خط خطی کردن کتابها ، و پاره کردن
دفتر و کتابهایت ) را تحمل می کنی بجای دعوا کردن به من می خندی و لذت می بری از این شیطنت
های کودکانه ی من
داداش خوبم تولدت مبارک بخاطر اینکه من رو با تمام وجود دوستم داری و به من علاقه داری و عاشق
من هستی
داداش رضا تولدت مبارک
داداش خوبم انشاله سالیان سال مانند دو خواهر و برادر خوب در کنار هم باشیم و هیچ چیز و هیچ کس
باعث جدایی ما نشه
انشاله روزی بشه که تمام این محبت های کودکانه و قشنگ تو رو جبران کنم
با تمام وجود دوستت دارم
خواهر کوچک شما سارا